بازاریابی محتوا چیست؟ | آموزش قدم به قدم بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا یا به انگلیسی: Content marketing یکی از انواع ازاریابی است که در حقیقت به فرایند تولید و اشتراک گذاشتن محتوایی اطلاق می شود که از طریق این محتوا می تواند به حفظ مشتریان قبلی و بدست آوردن مشتریان جدید برسید. محتوا و اطلاعاتی که ما از آن سخن می گوییم از همه مدل می تواند باشد مانند اخبار، کلیپ، کتاب الکترونیکی، اینفوگرافی، مطالعه موردی، راهنما و دستور العملها و هزاران نوع دیگر از محتوا که بتواند جذب مخاطب کند. در این مقاله که توسط آکادمی کسب درآمد دلاری ما برای شما آماده شده است به صورت قدم به قدم به معرفی این بازار عظیم می پردازیم.
تاریخچه بازاریابی محتوا
شرط می بندیم زمانی که “بازاریابی محتوا” را می شنوید، به یکباره ذهنتان منحرف به وبلاگ ها، توییتر، فیس بوک و ویدیوهای جنجالی و فراگیر یوتیوب و اینستاگرام می شود. اما بازاریابی محتوا بسیار قبلتر از اینترنت نیز موجود بوده است.
زیرا بازاریابی محتوا همان داستان و قصه گویی است، و انسان ها از زمانی که صحبت کردن را آغاز نمودند و داستان هایی را روایت نموده اند ماجرای بازاریابی محتوا نیز آغاز شده است. توجه ما همیشه به کسانی بوده است که داستان های بزرگ و زیباتری را بیان می نموده اند.
به همین دلیل وبلاگهایی مانند Tim Ferriss به خوبی از سال 2017 درآمد زایی دارند.
به همین دلیل است که فیلم هایی مانند The Last Jedi خیلی محبوب می شوند.
و به همین دلیل است که آنتونی رابینز به عنوان سخنران اصلی در یک کنفرانس بازاریابی انتخاب می شود.
هنگامی که هاسبرو و مارول به راه اندازی مجموعه کتاب های کمیک “G.I. جو – یک قهرمان واقعی آمریکایی! “در سال 1982 مشغول شدند ، استراتژی بازاریابی آنها ساده بود. آنها می خواستند شخصیت های داستانشن همان ویزگی هایی را داشته باشد که شخصیت های شرکت Kenner Toy Company در جنگ ستارگان داشتند. یک پیشگویی عالی برای شخصیت های کارتونشان.
در عرض دو ماه پس از انتشار اولین کتاب کمیک، حدود 20 درصد از مخاطبان جنگ ستارگان، که پسران بین پنج تا دوازده ساله بودند، دو یا چند مورد از این داستان را خریداری نمودند. در حالیکه در آن زمان، کتاب کمیک تنها دو داستان داشت.
هفت سال بعد، این مجموعه یکی از قوی ترین عناوین مارول بود و از هر سه پسر در رده سنی مشابه حداقل یک نفر این کتاب ها را خریده بود. این یک نمونه موفق از بازاریابی محتواست یعنی بتوانید با محتوایی که تولید می کنید مخاطب را به سمت خود جذب نمایید همان کاری که تاریخ شروع بسیاری از پیشرفت های تاریخی در این زمینه بوده است.
چگونه از محتوا برای فروش یک محصول استفاده کنیم؟
اما این داستان در طول این سالها تغییر نموده؛ آنچه در دهه 80 کار می کرد، امروزه لزوما کار نخواهد کرد. با این حال، با کانال های بازاریابی جدید مانند رسانه های اجتماعی که تقریبا روزانه ظاهر می شوند، می تواند به رسانه ای شدن و همچنین یک بازاریابی محتوا موفق فکر کنید. حال بیایید با فکری آرام بررسی کنیم که بازاریابی محتوا در حال حاضر چیست.
تعریف بازاریابی محتوا
موسسه The Content Marketing ، بازاریابی محتوا را اینگونه تعریف می کند:
… یک شیوه بازاریابی استراتژیک که بر روی تولید و انتشار محتوای ارزشمند، مرتبط و منسجم برای جذب و حفظ یک سری مخاطبین و کاربران مشخص متمرکز است که درنهایت منجر به عملکرد مثبت و سودآور مشتری شود. البته این تعریف شرکت به عقیده من خشک و غیرمنطعف است اما تاحدودی باعث شفافیت موضوع می شود.
این تعریف به این معنی است که بازاریابی محتوا یک استراتژی طولانی مدت است که روی ساختن و ایجاد یک رابطه قوی با مخاطبین هدف شما تمرکز دارد که این شیوه توسط ارائه محتوای با کیفیت بالایی که مطالب خوب و قابل استناد ارائه کرده است عمل می کند.
درنهایت، وقتی که مشتریان تصمیم به خرید می گیرند، با اعتماد به شما اقدام به انتخاب می کنند. آنها محصول شما را خریداری می کنند و آن را به سایر رقبا ترجیح می دهند.
برعکس تبلیغ یک طرفه و یکباره، شما در بازاریابی محتوا مراقب مشتریانتان هستید.
امروزه افراد بیش از قبل خواهان این هستند که احساس کنند شما مراقب آنها هستید. امروزه دنیا بسیار شلوغ تر و پرسروصداتر از قبل شده و توجه ارزشمندترین منبع ماست.
این نکته را زمانی که به اشکال مختلف بازاریابی محتوا نگاهی می اندازید،به ذهن خود بسپارید.
مرورکلی بر بازاریابی محتوا
زمانی که جو پالیزی موسسه بازاریابی محتوا را در سال 2010 تاسیس کرد، من هیچ تصوری از این نداشتم که او بداند که چگونه راهش را پیدا کند چه برسد به اینکه در این زمینه موفق هم بشود.
طبق آمارهای منتشر شده از بازاریابی محتوا در سال 2018 آنها یکی از برترین منابع در این زمینه بودند. و آنها ویدیویی از سیر تحول بازاریابی محتوا ساخته بودند.
چون تاسیس و راه اندازی بازاریابی محتوا، به نوعی داستان سرایی و تولید محتوای با کیفیت بالاست، درنتیجه شما می توانید مشاهده کنید که فعالیت حاشیه ای این کار از خود کار بیشتر زمان میبرد.
بااین حال، امروزه هر گروه بازاریابی محتوا موفق ، به سختی می تواند از بخش آنلاین چشم پوشی کند.
زیرا داستان سرایی در طی سالیان تغییر کرده است و توجه مردم به جاهای بیشتری نسبت به چند سال قبل جلب می شود و بازاریاب ها مجبورند که درباره موضوعاتی محتوا بنویسند که دقیقا در سال جاری که در آن زندگی می کنیم رخ می دهند.
اکنون که شما آیده ای از کلیت بازاریابی محتوا پیدا کردید، ممکن است از خود بپرسید که چگونه می توانید خودتان در بازاریابی محتوا موفق شوید. من از این سوال شما خوشحال هستم.
امروزه سه فضای اصلی وجود دارد که شما می توانید تلاش ها و فعالیت های خود را در زمینه بازاریابی محتوا به کار گیرید: فضای آنلاین، آفلاین و فضاهای هیبریدی (دوگانه).
بهترین روش برای یادگیری نحوه تبدیل شدن به یک بازاریاب محتوایی با دیدن نمونه های موفق است. به همین دلیل، من دراینجا 15 مثال موفق از بازاریابی محتوا در تمامی بخش ها نشان خواهم داد. سپس شما می توانید آنها را الگوی خود قرار دهید، تغییر دهید و در کسب و کاری شخصی تان به کار ببرید.
در ابتدا من قصد دارم که به شما نشان دهم که چگونه می توانید یک استراتژی بازاریابی محتوا ایجاد کنید. سپس شما می توانید در انتها از مثال هایی برای انگیزه گرفتن استفاده کنید.
استراتژی بازاریابی محتوا
امروزه هزاران استراتژی متفاوت در بازاریابی محتوا وجود دارد. در ابتدای شکل گیری دنیای بازاریابی محتوا، این کار چندان جدی گرفته نمی شد. در آن زمان، بازاریاب ها گزینه های اندکی در دسترس داشتند. آنها فقط در جاهایی مثل تابلوهای بین راهی، مجلات و تبلیغات روزنامه ها را در اختیار داشتند.
با این حال حتی در آن زمان هم آنها طیف گسترده ای از انتخاب ها پیش روی خود می دیدیند.
آنها می توانستند با کلمات، عکس هایی که به تصویر می کشیدند، مکان قرار دادن آنها در تبلیغات خود بازی کنند .
به عبارت دیگر، اگرچه راه هایی بازاریابی محتوا محدود بود ولی با این حال، گزینه های موجود هم به طور قابل توجهی گسترده بودند.
امروزه راه ها و رسانه های بازاریابی محتوا بیشتری نسبت به قبل در تاریخ جهان وجود دارد. این به معنی این است که تعداد استراتژی ها حتی بیشتر نیز هستند.
یک موسسه انتشاراتی آنلاین استفاده از مدل «محتوای سه بعدی» را برای نمونه پیشنهاد می کند. این طرح اساسا سه بخش دارد.
1. محتوای را به سمت مرکزیت مسئله بکشانید.
2. سپس از نوع درست محتوا برای بیان مسئله استفاده کنید.
3. درنهایت، محتوا را به نوعی جلو بیرید تا به دایره خرید افرادی که دارای دغدغه خرید این مسئله هستند راه پیدا کنید.
این استراتژی روشی است برای برداشتن توجه و تمرکز از روی بازاریاب به سمت شخصی که بازاریاب در تلاش برای جذب او است.
به هرحال این استراتژی قدمی بسیار بااهمیت در شیوه بازاریابی محتوا تان است. اگر محتوای شما نمی تواند افراد درست و مرتبط به مسئله ای را که محصول شما راه حل آن است جلب کند، تمام تلاش های بازاریابی محتوا تان بی نتیجه است. البته ممکن است شما بخواهید که این موضوع را متناسب با مخاطبان خودتان و آیده های بازاریابی شخصی تان تغییر دهید. تصمیم شما هرچه که باشد، شما باید همیشه از مخاطبان تان شروع کنید.
شما باید محتوایی مناسب برای آن مخاطبان تولید کنید. سپس، تنها در همین حالت است که افراد درست و مرتبط جذب شما می شوند.
طبق گفته های منبع اصلی این کار یعنی موسسه بازاریابی محتوا، شما باید یکسری دستورالعمل ها در حین ایجاد و راه اندازیی بازار تولید محتواییان به عنوان استراتژی تان دنبال کنید که در اینجا له آنها اشاره می شود.
به ویژه به این نکته دقت داشته باشید که : « استراتژی شما باید بخش های کلیدی و تعیین کننده کارتان و نیازهای مشتری هایتان و نحوه هدایت کردن و خطاب دادن شان توسط کارهای محتوایی تان را مشخص و ساختاربندی کند.» اما این کار به چه معنایی است؟
معنی آن این است که شما نیاز دارید که چشم اندازهایتان ، مخاطبین و مشتری هایتان را بشناسید و نیازهای آنها را درک کنید. زمانی که شما این کار را کردید، سپس می توانید محتوایی را خلق کنید که مشکلات آنها را حل کند و کسب و کار شما را هم رونق دهد.
به هرحال، هدف نهایی بازاریابی محتوا شما رشد کسب و کارتان است. اما بازهم تاکید می کنیم که شما بدون توجه به مخاطبین تان و نیازهای شان نمی توانید به این رشد دست پیدا کنید.
در دنیایی پر از رسانه های اجتماعی، فضای بی پایان اینترنتی، شرکت های انتشاراتی خصوصی و ابزارهای گرافیکی رایگان، استراتژی های در دسترس شما برای جلب توجه مخاطبین تان به گستردگی ستاره های آسمان است.
برای نمونه، در اینجا لیستی از برنامه های موجود که توسط هاب اسپات (بازاریاب و توسعه دهنده نرم افزارهای معرفی محصولات) تهیه شده است، ارائه می شود. این لیست تنها چند نمونه از فرمت های بازاریابی محتوا را نشان می دهد.
پس هزاران گزینه در اختیار شماست اما مظطرب نشوید. شما در این مرحله فقط باید درباره مزیت های هر یک از این گزینه ها و زمان بکارگیری آنها بیاموزید. درحالیکه تنها یک هدف در بازاریابی محتوا وجود دارد( افزایش درآمد کسب و کارتان)، اما راه های زیادی برای به دست آوردن این هدف وجود دارد.
اما قبل از ورود به کار و راه اندازی کسب و کارتان ابتدا باید مقداری درباره تاریخ و پیشینه بازاریابی محتوا بدانید. اینکه این تجارت از کجا نشات می گیرد، چرا تا به اینجا تداوم داشته است و چرا امروزه تا به این حد رایج شده است؟
ابتدا به پاسخ این سوالات می پردازیم.
تاریخچه بازاریابی محتوا
حدس می زنید بازاریابی محتوا چه قدمتی دارد؟ زمانی که شخصی این سوال را چند سال پیش برای اولین بار از من پرسید، من تصور می کردم که این زمان به حدود 50، 70 و یا شآید 90 سال پیش باز می گردد. اما حدس من اشتباه بود؛ خیلی هم دور از تاریخچه واقعی آن.
آغاز این کار به سال 1732 باز می گردد زمانی که فردی به نام بنجامین فرانکلین اولین نسخه از مجله سالانه درباره ریچارد بیچاره را منتشر کرد. اما چرا او چنین کاری کرد؟ آیا او به دلیل علاقه خود به نوشتن و بیان آیده هایش، این کار را تنها برای جنبه سرگرم کننده آن کرد؟
نه موضوع فقط یک علاقه شخصی نبود. او این کار را برای تبلیغ شغل جدید نقاشی خود انجام داد. او بهترین شیوه برای این کار را انجام داد به این شکل که آلماناک (مجله) خودش را نقاشی کرد و به طور خودجوش بقیه را تشویق به نقاشی کردن در آنجا کرد.
این اتفاق، طبق اخبار مرتبط به تاریخچه موسسه بازاریابی محتوا، اولین رویداد واقعی بازآیابی محتوایی است. این اتفاق حدود 300 سال پیش رخ داده است.
من تصور میکنم که شما اصلا نمی توانستید حدس بزنید که این نوع کسب و کار در قرن 18 و توسط بنجامین فرانکلین شروع شده باشد. هرچند مکن است شما از من بهتر توانسه باشید حدس بزنید. اما قطعا اکثر شما نتوانسته اید. و این به دلیل این است که بازاریابی محتوا به نظر می رسد که یک دستاورد دنیای مدرن باشد.
اما باوجود اینکه عبارت و عنوان این شغل نسبتا جدید است اما در عمل اینگونه نیست. سالیان سال، افراد و تجارت های گوناگون تلاش کرده اند که با خلق محتواهای رایگان یا ارزان توجه افراد را به خود جلب کنند.
جان دییر از کمپانی تراکتورسازی کاری مشابه بنجامین فرانکلین در سال 1895 انجام داد، زمانی که یک مجله سبک زندگی برای مزرعه داران با نام «شخم» ایجاد کرد.
همانطور که در گوشه سمت راست در پایین مشاهده می کنید، این مجله رایگان بود. شما ممکن است اکنون بگویید که جان دییر این کار را صرفا از روی محبت و مهربانی انجام داده است. ممکن است که آنها واقعا برای کمک به مردم و از روی نیت خیر دست به این کار زدند و از تاثیر انتشار این مجله بر رونق کسب و کارشان مطلع نبودند.
اما به احتمال زیاد موضوع صرفا کار خیر نبوده است بلکه جان دییر کاملا آگاهانه از تاثیر بازاریابی محتوا آگاه بوده است. با این حال اگر شما حتی محتوای رایگان در راستای کمک به بازار هدفت تان تولید کنید، مخاطبین تان با شما ارتباط برقرار خواهند کرد، پیام تان را انتشار خواهند داد و احتمالا اقدام به خرید محصول شما خواهند کرد.
جللو او شرکت دیگری بود که خیلی زود به تاثیر این کار در روند بازاریابی شان پی برد.
نمونه دیگری در این زمینه، کارت های سفاری ) Safari) بود که حدود 10 سال از سال 1978 به طول انجامید.
تلاش های در عرصه بازاریابی محتوا در طول صد سال اخیر در نقاط مختلف دنیا به کار گرفته شده است. و اکنون هم این نوع بازاریابی کاملا پیشرفت کرده است و در حال درنوردیدن فضای اینترنت است؛ بخصوص با موضوعات و عناوینی مانند راهنمایی های ضروری برای بازاریابی محتوا و 25 قانونی که هر بازاریاب در تولید محتوا باید بداند.
با اینکه روش های بازاریابی محتوا در طی سالیان اخیر تغییر کرده است، اما فرمول تولید محتواهای تاثیر گذار همچنان بدون تغییر مانده است. این فرمول همان متقاعد کردن مردم برای خریدن محصولات تان است.
1. دست روی مشکلات مردم بگذارید.
2. مشکل را آب و تاب دهید و به آن دامن بزنید.
3. راه حلی برای حل مشکل ارائه دهید.
در اینجا یک تبلیغ با شیوه بازاریابی محتوا جدید نشان داده می شود که دقیقا همین استراتژی را به کار می برد.
البته این اتفاق اکنون در ویدیوها، عکس ها ، پست های وبلاگ ها و تصویرهای حاشیه ای روی می دهد.
همین طور که می بینید، بازاریابی محتوا راه درازی را در قرن های اخیر طی کرده است.
یکی از نمونه های درخشان بازاریابی محتوا جدید مربوط به بلندکت با جمله « آیا آن مخلوط می شود؟» در فضای یوتیوب است. در اینجا ویدیویی است که آنها یک آیفون را مخلوط می کنند. شما حتما بآید این ویدیو را ببینید تا باورش کنید. حتی فیلم لگوی اخیر نیز یک شاهکار بازاریابی محتوا است.
اما چرا شرکت ها از این نوع بازاریابی استفاده می کنند؟
به هرحال آنها در ظاهر در حال فروختن محصولات شان نیستند. اما مطمئنا در حال جلب توجه مردم هستند. اما آیا این مسئله واقعا اهمیت دارد؟ جواب این است که بله، در دنیای امروز جلب توجه افراد برابر با اسکناس های دلار است. البته تا زمانی که توجه افراد مناسب جلب شود.
بازاریابی محتوا اغلب کار قابل توجهی در جذب نگاه افرادی که به محصول تان اهمیت می دهند و خواهان خرید آن هستند، انجام می دهد.
چرا بازاریابی محتوا را انتخاب کنیم؟
بازاریابی محتوا بسیار متداول و رایج است. شرکت ها و تجارت های مختلفی در سراسر دنیا، صدها سال است که از آن استفاده می کنند. اما آیا این نوع بازاریابی برای شغل شما مناسب است؟
صرفا به این دلیل که بازاریابی محتوا برای ابداع کنندگان آن نتیجه مطلوب را به دست آورده دلیل نمی شود که در کسب وکار مدرن و امروزی شما هم نتیجه دهد. و صرفا به این دلیل که شمار عظیمی از تجارت های بین شرکتی و تولید به مصرف نیز امروزه از این روش استفاده می کنند، دلیل درستی برای مناسبت با حرفه شما نمی باشد.
برای پی بردن به جواب این مسئله، نگاهی به برخی از داده ها و آمارهای اخیر بازاریابی محتوا در این زمینه می پردازیم.
در پایان سعی می کنیم جواب درستی برای این دو سوال بیایم: آیا بازاریابی محتوا برای شما مناسب است؟ و آیا شما باید برای آغاز کار پهنای باند خریداری کند و برای آن سرمایه گذاری کنید؟
ابتدا اجازه دهید با این واقعیت شروع کنیم که اولویت اول برای تولید کنندگان محتوا در رابطه های مستقیم بین شرکت و مصرف کننده، تولید محتوای درگیرانه و جذاب تر است. در مرتبه بعد، علاقه برای درک تاثیر مطالب است که کدام مطالب انتخاب شود.
اما ما اکنون باید ابتدا از خود بپرسیم که چرا اینها جزو اولویت های اول هستند؟ چرا افراد می خواهند محتوای درگیرانه تر و جذاب تر تولید کنند و چرا می خواهند بفهمند که چه نوع محتوایی موثرتر است؟
احتمالا دلیل این مسئله این است که این شرکت ها از کارها و تلاش های کنونی خود در زمینه بازاریابی محتوا کاملا راضی نیستند. احتمالا آنها از عملکرد خود راضی هستند اما همچنین تصور می کنند که باید عملکرد خود را بهبود ببخشند.
و این ادعای ما با یافتن این آمار تایید می شود وقتی می بینیم که 60 درصد بازاریاب های محتوایی بین شرکتی برای ایجاد و تولید محتوای جذاب تر و همچنین ارزیابی و سنجش استراتژی های اخیر خود به شدت در حال تلاش و رقابت هستند.
البته ابن لزوما به این معنی نیست که بازاریابی محتوا برای کسب وکارشما مناسب نیست. درحقیقت، این موضوع احتمالا فقط به این نکته اشاره می کند که امروزه بازاریابی محتوا به شدت رقابتی است. برای مثال فقط درنظربگیرید که 70 درصد شرکت های با رابطه بین شرکتی برنامه ریزی کرده اند که در سال 2019 بیش از سال قبل یعنی 2018 به تولید محتوا بپردازند.
مردم هرساله در حال تلاش برای تولید و ساخت محتواهای بیشتر هستند زیرا عکس ها وتصاویر، فیلم ها و پست های سایت ها از هر درجه ضعیف متوسط و عالی در حال احاطه کردن فضای آنلاین هستند و اینترنت پر از این نوع محتواهاست.
شما می توانید از این آشفتگی و هجمه به عنوان بهانه ای برای عدم تولید محتوا برای کسب و کارتان استفاده کنید یا اینکه از آن به عنوان نشانه ای از ارزشمندی صرف زمان برای تولید محتوا برداشت کنید. دراین صورت شما باید انرژی زیادی صرف این کار کنید تا ازبقیه عقب نمانید.
بنابراین هنوز جواب مسئله کاملا مشخص نیست.
اما به خاطر داشته باشید که حتی اگر بسیاری از تجارت ها درگیر تولید محتوا هستند، بسیاری هم قدرت استراتژی های کنونی خود را درک می کنند. به هرحال، صرفا به این دلیل که این از تجارت ها ناراضی هستند، به این معنی نیست که تلاش هایشان در راستای تولید محتوا با شکست روبه رو می شود و بی نتیجه می ماند.
این ممکن است دقیقا به این معنی باشد که این تجارت ها استانداردهای بسیار بالایی برای موفقیت دارند. درحقیقت، پرداخت برای تبلیغات ( نوعی از ضدتبلیغ در بازاریابی محتوا) تاکتیکی با بیشترین استفاده در دنیای بازاریابی بوده است درحالی که بازاریابی مستقیم از طریق تولید پست در سایت، قوانین سئو و حتی استفاده از رسانه اجتماعی بسیار کمتر استفاده شده است.
برای اثبات بیشتر این مطلب که بازاریابی محتوا برای بسیاری از بازهای تجاری نتیجه بخش بوده است ، می توان به ساخت بلاگ و استفاده از سئو اشاراه کرد که دو شیوه از برترین روش های بازاریابی درون سویه است.
درست است که دنیای بازاریابی محتوا خیلی بیش از پیش رقابتی شده است. هربار که شما چیزی را در گوگل جستجو می کنید، میلیون ها نتیجه و پاسخ برای جواب شما نشان داده می شوند. با این حال شما فقط پنج نتیجه پیدا شده اولی را می بینید. و این به معنای آن است که نتایج یافته شده برای این کلمه کلیدی تنها توسط افراد کمی دیده می شود.
البته این شما هستید که باید تصمیم بگیرید که آیا بازاریابی محتوا مناسب کسب و کار شما هست یا خیر. البته من امیدوارم که شما اینجا ببینید که آن تقریبا برای هر نوع کسب و کار مناسب است.
فارغ از اینکه شما صاحب یک شرکت تراکتورسازی، یک کافی شاپ یا کارگاه تولیدی مخلوط کن باشید، در اینجا استراتژی وجود دارد که نسبت هزینه تبلیغات به درآمد تان را بهبود می بخشد.
اکنون ما قصد داریم به شما بگوییم که چطور می توانید بالاتر از سایر رقبای تان در تولید محتوا بایستید .
طراحی و تصویرسازی محتوا برپایه مسیر حرکتی مشتری
آیا قبلا درباره طراحی (نقشه کشی) محتوایی شنیده آید؟ این موضوع کاملا به کار شما مرتبط می شود. این مسئله بسیار برای استراتژی بازاریابی محتوا تان ارزشمند و مهم است. نقشه کشی محتوایی درواقع عمل درک و شناخت مخاطبین است به نحوی که متناسب با جایگاه و مسیر حرکتی شان برایشان محتوا تولید کنید تا آنها را به سمت خرید محصول تان سوق دهید.
همان طور که خودتان هم می دانید افرادی بسیار کمی مستقیما از مرحله پیداکردن محصول به مرحله خرید می روند.
بلکه آنها معمولا ابتدا سایت تان را پیدا می کند، سپس درباره محصول تان فکر می کنند، چندین ماه به فکر کردن و تصمیم گرفتن صرف می کنند، تبلیغات بازهدف گیری را می بینند و سپس خرید می کنند. نکته مهم این است که افراد زمان زیادی برای خرید صرف می کنند.
بازاریابی محتوا به طور سنتی همان استراتژی قیف فروش است. به این معنی که باعث آگاهی و شناخت برند و برقراری ارتباط و درگیری با آن و به نوعی انتشار و تبلیغ آن به دیگران می شود. اما نمی توان این مسئله را از نقطه نظر ایجاد تحول، سوددهی و نسبت هزینه تبلیغات به بازدهی آن به درستی سنجید.
البته قطعا منظور من این نیست که بازاریابی محتوا در عمل و واقعیت کسب و کار چندان سودمند نیست. فقط اندازه گیری دقیق تاثیرگذاری استراتژی بازاریابی محتوا تان تا حدودی دشوار است.
تصور کنید افراد محتوای شما را می بینند و سپس با شما آشنا می شوند. اما اگر آنها وارد لیست ایمیل های شما نشوند عملا شما نمی توانید آنها را بشناسید یا به آنها دسترسی پیدا کنید.
و این به معنی این است که شما هیچ ابزاری برای ردیابی مخاطبین تان ندارید که بفهمید چند نفر محصول تان را از این طریق خریداری کرده اند زیرا آنها از محتوایی که شما تولید کرده آید درباره کسب و کارتان یاد گرفته اند. به همین دلیل سنجیدن تاثیرگذاری بازاریابی محتوا ممکن است کمی پیچیده شود.
همانطور که می دانید ما در دنیای کامل و بدون نقصی زندگی نمی کنیم. ما در دنیایی با آدم های متفاوت زندگی می کنیم و یافتن دلیل و انگیزه واقعی افراد برای انتخاب و خرید یک محصول به سرعت در حال تغییر و متنوع است.
آیا آنها با دیدن تبلیغی که مشاهده کرده اند تصمیم به خرید گرفته اند یا با خواندن مطلبی از هفته گذشته در یک مقاله؟ جواب دادن به این سوال بسیار دشوار است.
البته ما بازاریاب ها هنوز می توانیم با استراتژی هایی که دراختیار داریم کار کنیم. این پیچیدگی بهانه و دلیلی برای نادیده گرفتن هویت مشتریان ما نیست.
بااین حال، هرچقدر ما بیشتر مشتریان مان را بشناسیم، درنتیجه می توانیم محتوای موثرتری تولید کنیم. یکی از بهترین راه ها برای انجام این کار، ساختن یک آواتار مشتری مانند عکس زیر است.
وقتی که این کار را انجام می دهید، مطمئن شوید که کار ویژه ای است. شما می خواهید تظاهر کنید که تمام مخاطبین تان اشخاصی با تمایلات شخصی، اهداف، مشکلات شخصی و قسمتی از جامعه هستند. سپس در این حالت است که محتوایی که تولید می کنید به شکل بهتری به مردم می گوید که چه کسی اهمیت بیشتری دارد. شما نمی توانید بدون شناخت واقعی مشتری آیده آل تان این کار را انجام دهید. هرچقدر شما مشتری تان را بشناسید، به همان اندازه می توانید مسیر حرکت آنها به سمت خرید محصول تان را از سیل عظیم مخاطبین اولیه به مرحله خرید سوق دهید. و این به طور مستقیم بر درآمد تان تاثیر می گذارد.
درحقیقت، 55 درصد از مصرف کنندگان شما و 86 درصد از خریداران بین شرکتی برای محصولی که تجربه مشتری مداری خوبی داشته پول پرداخت می کنند. برای بهتر نشان دادن اهمیت این موضوع، موردی را اشاره می کنیم که 89 درصد از مشتریان یک شرکت به دلیل یک تجربه ضعیف از ادامه همکاری اجتناب کردند. به عبارت دیگر اگر شما دیدگاه هایتان را با مهربانی، کمک و در دسترس قررا دادن در مسیر مشتری هایتان قرار دهید، آنها بیشتر به شما و محصول تان علاقمند می شوند. و وقتی که افراد به شما علاقمند شوند، درباره شما با دوستانشان صحبت می کنند.
نکته اصلی اینجاست که مشتریان شما خواهان یک تجربه به یادماندنی و ماندگار هستند و تلاش های شما در بازاریابی محتوا می تواند به آنها چنین تجربه ای را هدیه دهد. اما شما باید ابتدا شیوه و راهی را که مردم خرید می کند را بفهمید وسپس اقدام به تولید محتوا برای هر مرحله کنید.
سه مرحله اصلی برای این کار وجود دارد:
1. شناخت
2. توجه
3. تصمیم گیری
و هر یک از این سه مرحله به نوع متفاوتی از بازاریابی محتوا شان نیازمندند.
ایجاد محتوا در مرحله شناخت
اولین مرحله از سفر یک خریدار شناخت و آگاهی است. آنها فقط از کسب و کارتان مطلع می شوند. آنها لزوما هنوز برای خرید محصول یا حتی عضو شدن در خبرنامه یا لیست ایمیل شما آماده نیستند. اما با دیدن محتوایی که شما ایجاد کرده آید به شناختی از شما رسیده اند.
چرا بازاریابی محتوا برای کسب وکار شما مهم است؟
طبیعتا اگر افراد شما را نشناسند نمی توانند جزو مخاطبین شما شوند یا مهم تر این که از شما خرید کنند. افراد ابتدا باید در مورد کسب وکار شما آگاهی پیدا کنند و به این منظور بازاریابی محتوا احتمالا بهترین راه برای شما باشد. برای مثال من یک جستجو در مورد «نحوه نوشتن یک پست وبلاگی خوب» در گوگل انجام دادم که نتایج جستجو به شکل زیر پدیدار شدند. شما روی کدام یکی از نتایج زیر کلیک خواهید کرد؟ درست است روی آن لینیک که نوشته است the big Google snippet from HubSpot.
این نشان می دهد که بازاریابی محتوا به همراه سئو یا همان بهینه سازی موتور جستجو چگونه قادر هستند در مورد یک برند خاص آگاهی ایجاد کنند.
لازم نیست به شما بگویم که چه تعدادی از افراد از گوگل برای جستجو استفاده می کنند یا چه تعدادی از آن ها ترجیح می دهند روی نتایج طبیعی جستجو به جای تبلیغات پولی کلیک کنند.
حقیقت این است که افراد در جستجوهایشان دیوانه وار عمل می کنند اگر شما کسی باشید که در نتایج جستجوی آن ها ظاهر می شوید پس اسم برند شما به صورت مکرر به چشمشان خواهد خورد.
به طور آیده ال وقتی آن ها روی محتوای شما کلیک می کنند وبسایت و خود محتوای شما به طور مستمر آن ها را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
به طور مثال من به سراغ لینک مربوط به HubSpot رفتم تا ببینم پست های وبلاگی آن ها چه شکلی هستند. به نظر می رسد فکر همه چیز را کرده اند. الگوهای رایگان برای نوشتن پست های وبلاگی و حتی یک مدت زمان تخمینی برای نوشتن پست ها پیشنهاد کرده اند.
هردوی این جزئیات کمک می کنند فردی که وارد صفحه می شود به وسوسه بیفتد. شما هم می خواهید همان کار را انجام دهید. به هرحال آخرین چیزی که شما می خواهید این است که ابتدا جایگاه عالی در جستجوهای گوگلی پیدا کنید و بعد این جایگاه را به خاطر نرخ بالای پرش از دست بدهید.
قبل از انتشار محتوایتان اندکی وقت بیشتر برای خلق یک محتوای عالی بگذارید. هرچند باید پرسید از کجا می توانید معیار عالی بودن یک محتوا را بسنجید؟
در زمینه آگاهی برند به معیارهای سطح بالا توجه کنید. این معیارها شامل مواردی مانند تعداد خوانندگان، تعداد مشاهده صفحه، صفحات با عملکرد برتر، نرخ مشارکت، زمان صرف شده روی سایت و تعداد مشاهده مقاله می شود. این نقطه اتکا برای سنجش به شما کمک خواهد کرد اطمینان حاصل کنید که در حال سرمایه گذاری روی موارد سطح بالایی هستید که اهمیت دارند.
به طور مثال می توانید بفهمید کدام پست های وبلاگی بهترین عملکرد را دارند و تلاش کنید از آن ها تقلید کنید. هرچند همچنین می توانید بفهمید که کدام پست های وبلاگی بدترین عملکرد را دارند و بعد متوجه مشکل این پست ها شوید نکته قابل توجه این است هرچقدر میزان موفقیت و شکست های خود را بسنجید سریع تر می توانید به یک استراتژی بازاریابی محتوا با قیف بازاریابی برتر برسد که حقیقتا بتواند در مورد برندتان آگاهی ایجاد کند
سئو یک روش عالی برای انجام این کار است
اما البته باید بدانید که بازاریابی محتوا حوزه وسیعی دارد و سئو تنها نوک این این کوه یخی است که از آب بیرون زده است. محتوای شبکه های اجتماعی به طور مثال یکی دیگر از روش های عالی برای ایجاد آگاهی برند است. چرا؟ شآید صرفا به این دلیل که افراد از سایت های شبکه اجتماعی طوری استفاده می کنند انگار برایشان تبدیل به یک اعتقاد شده است.
از آنجایی که اکثر افراد روزانه یا هفتگی به حساب های کاربری خود دسترسی دارند شانس اینکه پست های شما را ببینند سر به آسمان می کشد. این مساله حتی اگر شما به طور هفتگی 3 یا 4 بار پست بگذارید هم صادق است. کارکرد این گام ساده در ایجاد آگاهی برند شما شگفت انگیز است.
به همین دلیل است که خرده فروشان بزرگی مانند Dove از پلتفرم های شبکه های اجتماعی برای انتشار آگاهی برندشان و ایجاد حس مشارکت در مخاطبینشان استفاده می کنند. صرفا به خاطر داشته باشید که افراد به خاطر این وارد پلتفرم های شبکه های اجتماعی نمی شوند که پست های شما را ببینند و محصولات شما را بخرند (مگر اینکه بخواهیم در مورد سایت Pinterest صحبت کنیم). به همین دلیل خیلی هم خود را در فروش غرق نکنید.
به طور آیده آل شما می خواهید پیام برندتان را منتشر کرده و هویت برند خود را بدون اعمال فشار زیاد قوی تر کنید. اکثر افراد در شبکه های اجتماعی صرفا به دنبال سرگرمی هستند. این سرگرمی ها را به آن ها پیشنهاد کنید و خواهید دید که چطور افراد کسب وکار شما را تحسین می کنند و به احتمال بیشتر در آینده از شما خرید خواهند کرد.
شرکت Oreo یکی دیگر از شرکت هایی است که از شبکه های اجتماعی برای انتشار پیام برند خود استفاده می کند. و از آنجایی که آن ها به اندازه کافی معروف هستند و پیام برندشان هم به اندازه کافی قوی است می توانند کمی بیشتر فروش داشته باشند. به عبارت دیگر به محض اینکه تصویر برند شما قوی شد و افراد شما را به خوبی شناختند هنگامی که از محصولات خود صحبت کنید کمتر حساسیت به خرج خواهند داد.
هرچند در ابتدا باید به مخاطبینتان ثابت کنید که آن ها در درجه اول اهمیت برای شما قرار دارند. تنها زمانی که متوجه شوند شما سخاوتمندانه به فکرشان هستید به صحبت های شما در مورد ارائه تخفیفات، معاملات و پیشنهادات گوش خواهند کرد. ابتدا باید روی تصویر برند خود و سپس روی فروشتان تمرکز کنید. اما ممکن است فکر کنید که آیا تمام این زحمت ها واقعا ارزش وقت گذاشتن برای جذب دنباله روهای وفادار را دارد یا خیر؟
برای پاسخ دادن به این سوال کافی است یک لحظه این را درنظر داشته باشید که تاکتیک برتر بازاریابی محتوا بین بازاریابان مدل بنگاه به بنگاه محتوا همان محتوای شبکه های اجتماعی است. به این دلیل که شبکه های اجتماعی به طرز باورنکردنی قدرتمند هستند. و همه بازاریابان هم این را می دانند. اگر می خواهید ایجاد آگاهی برند را برای مخاطبینتان شروع کنید انرژی خود را روی سئو و شبکه های اجتماعی متمرکز کنید.
افراد شما را خواهند دید، یاد خواهند گرفت که به شما اعتماد کنند و مهم تر از همه احتمالا بعدها از شما خرید خواهند کرد.
محتوای مرحله درنظرگرفتن
به محض اینکه افراد از کسب وکار شما آگاهی پیدا کردند از شما خرید خواهند کرد. حداقل این چیزی است که شما مایل هستید برایتان کار کند. البته که اینطور نیست. در حقیقت افراد باید در مورد شما چیزهایی بشنوند، زمانی را صرف فکر کردن به این شنیده ها کنند و بعد شاید بخواهند از شما خرید کنند.
در حین اینکه بازاریابی محتوا در آگاه کردن افراد از این حقیقت که کسب وکار شما وجود خارجی دارد قابل توجه است همینطور در راهنمایی کردن افراد به سمت مرحله در نظر گرفتن شما و کسب وکارتان قابل توجه می باشد. و همه فروشندگان خبره می دانند که افراد به احتمال بیشتری ممکن است از شما خرید کنند وقتی راهنماییشان می کنید تا اینکه به شیوه های دیگر با شما آشنا شوند.
هرچند شما نمی توانید یا نباید از تاکتیک های یکسان آگاهی برند طی مرحله در نظر گرفتن استفاده کنید. به ویژه باید توجه ویژه ای به میزان ثبت نام افراد برای خبرنامه ها، تعداد بازدیدهای مجدد، ثبت فرم ها و دانلود منابع داشته باشید. اساسا سعی شما جذب کردن علاقه مشتریان کنونی است.
هرچند برای انجام آن شما باید ابتدا خلق محتوا کنید تا به جذب افرادی که علاقه مند به محصولاتتان هستند ادامه دهید. محتوایی مانند کتاب های الکترونیکی به طور مثال در ایجاد اعتماد طی مرحله درنظر گرفتن عملکرد قابل توجهی دارند.
چرا یک کتاب الکترونیکی چنین عملکرد خوبی طی مرحله درنظر گرفتن دارد؟
خوب قبل از اینکه افراد از شما خرید کنند باید به شما اعتماد داشته باشند. و به منظور اعتماد کردن به شما باید با دیدگاه شما در مورد برخی از موضوعات معین، تصویر برندتان و حتی لحن صدای شما و شیوه بیانتان در کسب وکار آشنایی پیدا کنند.
تنها در این صورت است که شخصی می تواند در مورد اطمینان یا عدم اطمینان به شما تصمیم بگیرد. و کتاب الکترونیکی قادر است چیزی در اختیار افراد بگذارد که آن را پایه قضاوتشان قرار دهند. آن ها می توانند در مورد دیدگاه شما در موضوعات معین، لحن و شیوه بیانتان و حتی نحوه ارائه اطلاعات توسط شما مطالبی بخوانند.
به طور مثال آیا اطلاعات ارائه شده موثق هستند؟ اگر چنین باشد پس افراد نیز به اینکه کسب وکار شما صداقت دارد ایمان خواهند آورد. اگر چنین نباشد آن ها همان بی توجهی را نسبت به کسب وکار شما اعمال خواهند کرد. خبرنامه هم یک روش عالی برای تولید اطمینان طی مرحله درنظر گرفتن در ماجراجویی خریدار است. ارسال خبرنامه های مداوم یک نوع مکالمه مستمر و در حال جریان با مشتریانتان خلق می کند.
آن ها ممکن است هنوز آماده خرید کردن از شما نباشند اما اگر در فهرست ایمیلی شما ثبت نام کنند احتمال دارد آن را مد نظر قرار دهند. اگر می توانید طی مرحله درنظر گرفتن با مشتریانتان در تماس باشید شانس بهتری خواهید داشت تا این افراد را تبدیل به خریداران واقعی بکنید.
خبرنامه این کار را به خوبی برایتان انجام می دهد.
در اینجا کاغذ رویی ایمیل گرفته شده از جانب iconiContent نشان داده شده است.
افراد مختلف کارآفرین و صاحبان کسب وکار از خبرنامه ها برای در تماس ماندن مستمر با مشتریان خود استفاده می کنند. با این روش کسب وکارشان هنگامی که مشتری آماده خرید است در ذهن ها می ماند. البته سئو نیز در مورد مرحله درنظر گرفتن موثر است اما این یک نوع متفاوت از سئو است.
کلیدواژه های طولانی انتخاب کنید به ویژه روی افرادی که در مرحله درنظر گرفتن قرار دارند بیشتر از سایر مشتریان تمرکز کنید. در موردش فکر کنید.
اگر واقعا به محصول یک کسب وکار علاقه مند هستید پس به جای جستجوی عبارت «کفش های فروشی» دنبال جستجوی چیزی مثل «خریداری کفش از کمپانی آدیداس» خواهید بود. به علاوه این کلیدواژه های طولانی کمتر رقابتی هستند که به این معنی است که شما شانس بالاتری برای کسب رتبه براساس آن ها دارید.
برای جمع بندی مرحله درنظر گرفتن روی کلیدواژه های طولانی سئو شده، خبرنامه ها و کتب الکترونیکی تمرکز کنید. با این ها شما افراد را به جای رها کردنشان به حال خود به سمت مرحله درنظر گرفتن فرایند خریداری سوق می دهید.
در نهایت شما خواهان این هستید که محتوایی خلق کنید که ایجاد اطمینان کرده و ارتباط مشتری با کسب وکار شما را بدون غرق شدن در فروش بیشتر ایجاد کند. حداقل این رویکرد شما است تا زمانی که آن افراد به مرحله تصمیم گیری برای گرفتن تصمیم انجام فرایند خرید برسند.
محتوای مرحله تصمیم گیری
این جزو بخش های دلخواه شما از فرایند خرید است. اسم این همان بخشی است که افراد واقعا اقدام به خرید می کنند. آن ها از قبل به کسب وکار شما اطمینان پیدا کرده اند و با محصولات و آنچه کسب وکار شما نمایندگیشان را دارد آشنا هستند.
اکنون زمان ساختن یا شکستن، هول دادن یا تنه زدن، خریدن یا کنار کشیدن است. شخص یا قرار است تبدیل به یک مشتری نقدی شود یا اینکه تا ابد در دام ابهام بیفتد. در اینجا است که خط لوله فرصت های شما، متوسط سفارشات، تکرر سفارش و فروش به ایفای نقش می پردازند.
به عبارت دیگر زمان بهینه سازی نرخ تبدیل در زمینه تلاش های مربوط به بازاریابی محتوا فرا رسیده است. و همانطور که این مساله اتفاق می افتد شما در صدد هدف گذاری کلیدواژه هایی به مراتب طولانی تر خواهید بود. عموما هرچقدر اندازه کلیدواژه طولانی تر باشد شخص به خرید از شما علاقه مند تر خواهد شد.
اگر این کلیدواژه های طولانی دربردارنده نام برند شما باشد در این صورت افراد مایل خواهند بود چیز خاصی از شما بخرند. به طور مثال این کلیدواژه را در نظر بگیرید: «چگونه فروشگاه تجارت الکترونیک خود را راه اندازی کنیم.» و اولین نتیجه چیست؟ این مورد زیر از سایت Shopify گرفته شده است.
اگر با Shopify آشنایی داشته باشید پس می دانید که این سایت یک پلتفرم مخصوص تجارت الکترونیک است که هم تازه کارها و هم افراد خبره فروشگاه های اینترنتی خود را در آن راه اندازی می کنند. برای Shopify کارها به خوبی انجام شده است که در اولین نتیجه آن جستجو ظاهر شود.
افرادی که این کلیدواژه بخصوص را تایپ می کنند به احتمال زیاد آماده اتخاذ گام بعدی در جریان خریدشان هستند. تنها کافی است قانعشان کنید که کسب وکار شما بهترین راهکار را به آن ها پیشنهاد می کند.
سایت Shopify هنگامی که سعی در اقناع بازدیدکننده ها در این مورد دارد که خودش بهترین گزینه است هرگز عقب نمی نشیند. من روی آن نتیجه کلیک کردم و نگاهی به پست های وبلاگیشان انداختم. اولین چیزی که توجهم را جلب کرد این بود که آن ها در بین محتواهایشان دارای گزینه فراخوان به اقدام یا همان Call to Action (CTA) هستند که سعی دارد افراد را به سمت خط خرید کردن سوق دهد.
اینجا یکی از آن گزینه های CTA برای کنفرانس تحت وب در بین محتوا نشان داده شده است. و بعد یکی دیگر از آن ها در بین محتوایی است که بازدیدکننده ها را تشویق به شروع فوری دوره آزمایشی 14 روزه فروشگاه آنلاین می کند.
آیا آن نوع CTA در مورد تمام انواع محتواها موثر است؟ احتمالا خیر. به طور مثال در محتوایی که مخاطب آن افرادی هستند که در مراحل آگاهی یا درنظر گرفتن جریان خرید قرار دارند گزینه های CTA احتمالا در شکل کاملا پافشارانه ظاهر خواهند شد. اما در این محتوا که فرض شده است مخاطب آن افرادی باشند که آماده خرید هستند گزینه های CTA کامل هستند. شما هم می خواهید به همان ریسمانی چنگ بزنید که Shopify زده بود.
از وبلاگ خود برای ایجاد محتوایی استفاده کنید که دارای کلیدواژه های طولانی تر با تعهد بالاتر باشد و سپس گزینه های جالب CTA را درون این محتوا بگنجانید. به خاطر داشته باشید که این افراد آماده خرید هستند. تنها کافی است کمی هولشان بدهید. برا این کار ارائه تخفیفات، امتحان رایگان محصول یا پیشنهادات ویژه را در نظر داشته باشید.
شکل های بیشتری از بازاریابی محتوا
حال که متوجه شدید چه چیزی سبب قدرتمند بودن بازاریابی محتوا می شود و چگونه می توانید از آن برای طرح ریزی سفر مشتری از آگاهی به تبدیل شدن به مشتری واقعی استفاده کنید ما قصد داریم در مورد تعداد بیشتری از انواع محتوا صحبت کنیم که بآید در موردشان بدانید. قبلا به طور اجمالی به تعدادی از آن ها اشاره کردم اما بهتر است کمی عمیق تر به آن ها بپردازیم.
شبکه های اجتماعی و بازاریابی محتوا
شآید بتوان گفت که شبکه های اجتماعی قدرتمندترین نوع بازاریابی محتوا در دنیای دیجیتال هستند. شبکه های اجتماعی امکان دسترسی به تعداد وسیعی از افراد را در هر بازار هدفی فراهم می کند. و اگر قصد تبیلغات داشته باشید می توانید انتخاب کنید که کجا شناخته شوید.
اگر سوار قطار تبلیغات در شبکه های اجتماعی شوید دیگر تنها نخواهید بود. از زمانی که بازاریاب ها قدرت شبکه های اجتماعی را شناختند دسته جمعی به پلتفرم های اجتماعی روی آوردند و سعی نمودند محصولات خود را بفروشند و به مشتریان آیده آل خود دست پیدا کنند.
شرکت تولید کننده نوشیدنی های غیر الکلی تنها یک نمونه از شرکت هایی است که از شبکه های اجتماعی به نفع خود استفاده می کند. به طور ویژه آن ها از شبکه های اجتماعی برای قدرتمند کردن تصویر برند خود به عنوان یک کسب وکار سرگرم کننده و لذت بخش استفاده می کنند. به عبارت دیگر آن ها مخاطبین خود را قبل از اینکه از انها انتظار خرید داشته باشند سرگرم می کنند.
ولی چرا این کار را انجام می دهند؟
آیا این واقعا یک استراتژی قدرتمند بازاریابی است؟ آیا واقعا موثر است؟ خلاصه بگوییم بله همینطور است. دلیل آن ساده است. افراد تنها از کسب وکارهایی خرید می کنند که با آن ها در ارتباط باشند. و اغلب با کسب وکارهایی ارتباط برقرار می کنند که سبب خندیدن، گریه کردن یا سهیم شدنشان با دیگران شوند. اینجا پست دیگری از شرکت Innocent وجود دارد که قطعا کمی خنده دار است و اینجا یکی دیگر از پست های آن ها است که سبب می شود از ته دل بخندید. اما البته Innocent آشکارا یک برند مضحک است آن ها مدت زمان طولانی را صرف ایجاد تصویر برندشان به این شکل و شمایل کرده اند. و چرا که نه؟
آن ها آب میوه می فروشند واقعا چیز دیگری برای انجام دادن ندارند اما مردم را می خندانند درست است؟ اگرچه شما ممکن است تا این حد لوکس نباشید. ممکن است کار شما فروختن محصولات رسمی تر یا حضور بیشتر در فضای بازاریابی مدل بنگاه به بنگاه باشد. خوب همچنان می توانید از شبکه های اجتماعی برای سرگرم کردن مردم و ایجاد تصویر برندتان استفاده کنید. آیا باور کردن حرف های من مشکل است؟ پس نگاهی به این مثال از Staples بیندازید. سایت Staples از پلتفرم شبکه اجتماعی خود برای وقت گذرانی با مشتریانش استفاده می کند. و این به خاطر این است که هرچقدر تجربیات بهتری به مشتریانتان عرضه کنید آن ها نیز پول بیشتری برای شما خرج خواهند کرد.
اینجا آخرین پست برای آیده دادن به شما در مورد نحوه انجام این کار توسط آن ها آورده شده است. اینجا پست دیگری از Staples موجود هست
نکته ماجرا چیست؟
شبکه های اجتماعی در ارتقاء بخشیدن به برندها پیشتاز هستند زیرا ارتباطات را ارتقاء می بخشند.
شما از آن طریق می توانید به طور طبیعی دنباله روهای خود را افزایش دهید، ترافیک بیشتری جذب کنید و حتی فروش را بالا ببرید. به محض اینکه مخاطبین خاص خودتان را یافتید بازاریابی مداوم برای آن ها آسان تر و ارزان تر از گذشته می شود. اما به خاطر داشته باشید آن ها دنباله روی شما هستند زیرا از محتوایتان و نه صرفا محصولاتتان خوششان آمده است. پس اندکی از وقت خود را صرف سرگرم کردنشان کنید و خواهید دید چگونه با پول نقد فراوان کارتان را جبران خواهند کرد.
ویدیوی زنده برای بازاریابی محتوا
چه می شود اگر شما با مخاطبینتان از طریق ویدیو درزمان حال و بدون استفاده از ابزارهایی مانند Skype یا Google Hangouts یا ابزارهای مشابه ارتباط برقرار کنید؟ اوه صبر کنید البته که می توانید. ما آن را ویدیوکال یا تماس ویدیویی می نامیم. به لطف فیسبوک و گوشی های هوشمند استفاده از ویدیوهای زنده آسان تر از گذشته شده است.
و لازم نیست به شما بگویم که بازاریابی محتوای ویدیویی تا چه اندازه قدرتمند است. به دلایلی افراد محتوای ویدیوهای زنده را دوست دارند. آن ها این محتواها را بهتر به خاطر می آورند و حتی بیشتر با آن ارتباط برقرار می کنند.
این ممکن است به خاطر شفافیت بیشتر آن ها باشد. ممکن است به دلیل وضوح بالاتر تصویرشان باشد یا ممکن است به خاطر این باشد که افراد از دیدن چهره های سایر افراد خوششان می آید. به هر حال افراد ویدیوها را دوست دارند و شما می توانید از این مساله به نفع خود استفاده کنید.
در حقیقت 80 درصد از افراد می توانند تبلیغات ویدیویی را که ماه گذشته دیده اند به یاد بیاورند. اما تنها مصرف کنندگان نیستند که محتوای ویدیویی را دوست دارند. به هرحال چون مصرف کنندگان آن را دوست دارند بازاریاب ها هم آن را بیشتر دوست دارند.
به طور ویژه 52 درصد از بازاریاب ها محتوای ویدیویی را به عنوان نوعی از محتوا با بهترین نرخ بازگشت سرمایه نامگذاری کرده اند. اگر این مساله شما را قانع نکند دیگر نمی دانم با چه چیز قانع خواهید شد. همه دوست دارند ویدیوهای جالب را تماشا کنند و به عنوان یک بازاریاب چنین حقیقتی می تواند شما را میلیونر کند.
اما یک چیز قوی تر از ویدیو هم وجود دارد: ویدیوی زنده
در حقیقت بینندگان به طور متوسط ویدیوهای زنده را 3 بار طولانی تر از ویدیوهای سنتی تماشا می کنند. به احتمال زیاد دلیلش این است که افراد دوست دارند ویدیویی را تماشا کنند که در آن شخص آن طرف دوربین کاملا واضح به نظر برسد. ممکن است اشتباهی از آن ها سر بزند ولی نمی توانند ویدیو را اصلاح کنند و در نتیجه بینندگان می توانند ببیند آن شخص واقعا کیست.
این به نوعی یک صداقت و شفافیتی است که مصرف کنندگان دنبالش هستند و با ویدیوهای زنده می توانید این صداقت و شفافیت را به آن ها عرضه کنید. ویدیوهای زنده به قدری محبوبیت و اثرگذاری دارند که فیسبوک و همچنین اینستاگرام از آن ها به عنوان یک نوع اساسی محتوا استفاده می کنند.
اگر به دنبال ایجاد ارتباط قوی با مخاطبینتان هستید پس بهتر است در هفته ویدیوهای زنده ای به اشتراک بگذارید. این ویدیوها را هر هفته در ساعات یکسانی به نمایش بگذارید تا افراد بدانند چه زمانی باید وارد شبکه های اجتماعی شوند و آن ها را تماشا کنند. به همین دلیل است که شما هرگز تنها نخواهید بود.
تبلیغات پولی بازاریابی محتوا
بازاریابی محتوا عمدتا یک تاکتیک درونی در بازاریابی است. اما مانند تمام تاکتیک های دیگر بازاریابی مرزهای آن جایی بین تاکتیک دورنی و بیرونی قرار دارد. به این دلیل که شما هنوز هم می توانید محتوا رو خلق کرده و سپس ترافیک بازدیدها را از طریق تبلیغات به آن هدایت کنید.
به طور مثال این تبلیغ از Grant Cardone را در نظر بگیرید که با آن گواهینامه ها و سطح کاری کسب وکار خود را بازاریابی می کند. اساسا این صرفا یک بخش باشکوه و افتخارآمیز از محتوایی است که هزینه مالی در بردارد. محتوای درونی آن با بازاریابی بیرونی تلاقی پیدا می کند. و این یک روش عالی برای جذب افراد به وبسایتتان است.
اکنون ممکن است بپرسید چرا باید کار مشابهی انجام دهید (به ویژه اگر محتوای خود را به رایگان ارائه کنید). چرا باید برای آوردن افراد به وبسایت خود پول هزینه کنید در حالیکه قرار نیست این افراد پولتان را به شما برگردانند؟ خوب جواب کاملا ساده است.
اگر شما یک کسب وکار جدید با مخاطبین اندک هستید پس ممکن است نیاز داشته باشید مخاطبین خود را افزایش دهید آن هم از طریق تبلیغ کردن در برخی از محتواهایی که نسبت به سایر محتواها برجسته تر هستند. اگر نمی توانید منتظر باشید که مخاطبینتان به طور طبیعی رشدکنند پس می توانید با استفاد ه از تبلیغات پولی ترافیک بازدیدهای بیشتری را به محتوای خود جذب کنید.
اینجا مثال دیگری از سایت Shopify است که چنین کاری می کند.
البته سایت فیسبوک تنها مکانی نیست که می شود از استراتژی بازاریابی محتوا در آن استفاده کرد.
شما می توانید همین کار را با استفاده از AdWords انجام دهید.
صرفا در نظر داشته باشید که این تبلیغات ترافیک بازدیدها را به جای صفحه ورودی سایت به یک بخش واقعی از یک محتوای مفید هدایت می کند. البته شما می توانید افراد را مستقیما به صفحه ورودی خودتان هدایت کنید درست مثل این تبلیغات که برای لباس های بچه هستند.
و این تبلیغ روی اینستاگرام هم همان کار را انجام می دهد.
هرچند سعی دارید این کار را انجام دهید اما تمامش در واقعیت دربردارنده خلق محتوا است. حتی یک تبلیغ به گونه ای یک بخش از محتوا محسوب می شود.
و تبلیغات پولی یک روش عالی برای تسریع در ترافیک بازدیدها و فروش های شما است اگر شما در روزهای آغازین کسب وکارتان هستید. روزهای اول اغلب سخت ترین روزها هستند اما با وجود تبلیغات پولی نیازی نیست نکات و ترفندهای بیشتری به کار گرفته شوند.
چند اصطلاح و ترفند در بازاریابی محتوایی
قبل از اینکه وارد خروارها مثال از بازاریابی محتوا غیر اینترنتی و اینترنتی شویم می خواهم سریعا چند نکته ضروری را در مورد استراتژی بازاریابی محتوا به شما نشان دهم. دانستن اینکه بازاریابی محتوا چیست، چرا قدرتمند است و حتی نحوه انجام آن یک طرف موضوع است و اما دانستن اینکه چطور می شود همه این اطلاعات را در عمل به کار گرفت موضوعی کاملا جدا است.
اولین نکته ای که باید به شما اشاره کنم این است که همیشه به رتبه مقایسه ای خود دقت داشته باشید. اگر ندانید که محتوای کنونی شما چه عملکردی دارد قادر نخواهید بود از لغزش ها و اشتباهات سهوی پیشگیری کنید و بگویید که چه مواردی خوب عمل می کنند. مقایسات گوگلی با نام Google Analytics تمام اطلاعات ضروری را در اختیار شما خواهد گذاشت.
تحلیل های گوگل همه اطلاعات لازم را به شما می دهد.
نکته دوم به فاصله نزدیکی به دنبال اولی می آید:
زمانی که می دانید همه محتوایتان چگونه عمل می کند ، تست ها را امتحان کنید.
به ویژه شما می توانید تست های A/B را انجام دهید که به طور ویژه ای قدرتمند هستند . ازمایش A/B راهی برای ازمایش دو تکه از محتواست که برای یک عامل ، مستثنی هستند . شآید کپی است ، شآید CTA است یا شاید عنوان باشد.
مورد هر چیزی که باشد ، آزمایش A/B همه عوامل به جز انکه شما برای ازمایش می خواهید را حذف می کند و نتایج بسیار دقیق تری را برای تست شما فراهم می کند.
و این راهی عالی برای جمع اوری اطلاعات مورد نیاز شما برای بازگو کردن استراتژی مارکتینگ محتوای کنونی شما است .
توصیه دیگر این است که همیشه برنامه محتوایی خود را سازمان یافته نگه دارید . مارکت دارها و خالق ها به طور بدنامی سازمان نیافته هستند. اما این کار به ثبات و تاثیر کلی شما ضربه می زند .
از ابزاری مانند CoSchedule برای نگه داشتن برنامه زمانی خود در یک موقعیت چسبنده استفاده کنید .
با یک برنامه زمانی محتوای سازمانی یافته ، تحلیل های مفید و ازمایش A/B منظم ، تلاش های بازاریابی محتوای شما شانس بهتری برای موفقیت خواهد داشت.
بهتر از همه اینها ، اگر شما می خواهید همه زمان و پول خود را روی بازاریابی محتوا بگذارید شما باید بیشتر آن را بسازید .
برای کمک بیشتر جهت انجام آن ، الان شما به 10 تا از نمونه های بازاریابی محتوای انلاین و اقلاین نگاهی خواهید انداخت که به استراتژی شما الهام خواهد بخشید .
بیاید شروع کنیم .
بازاریابی محتوا افلاین
درست است که امروزه صنعت کتاب کمیک بیشتر از همیشه موفق است مورد مناسبی برای همه کانال های افلانی که برندها برای گفتن داستان ها استفاده می کنند نیست.
اما ما می توانیم همه درس هایی که تا امروز از آنها فرا گرفته ایم را به صورت یک روش یا چند روش ترجمه کنیم .
من به شما سه تا مثال از تاریخ مارکتینگ محتوا را نشان می دهم و سپس معادل های امروزی آنها را به شما نشان می دهم .
مثال افلاین شماره یک: وبلاگ ها و کتاب های کمیک
Stan Lee و رفقای او ، مارول(Marvel) را به شکلی که می شناسیم در سال 1960 خلق کردند. آنها تلاش کردند که بهترین داستان هایی را که می توانند با استفاده از ترکیب تصاویر با یک داستان عالی روایت کنند.
کمیک های اولیه به طور پیوسته ماهیانه میلیون ها نسخه به فروش می رفت . مارول امروزه نیز بازار کتاب را در دست خود دارد و این تنها با اشتراک 34 درصدی بازار نیست بلکه با تعداد با مرتبه بالا برای مسائل کتاب کمیک نیز بوده است .
اگر چه صنعت کتاب کمیک در سال 2017 یک میلیارد دلار فروخت اما در مقایسه با فروش بازارپردازی ها و تبلیغ های حول ان کتاب ها کمرنگ تر می باشد.
در همان سال ، مشتریان و مصرف کنندگان چهار و نیم میلیون دلار را تنها روی بازارپردازی و تبلیغ کمیک DC هزینه کردند.
دوباره: آنها چهار و نیم میلیارد دلار را از فروش تصاویر پلاستیکی ، لیوان و تی شرت بدست اورند.
این عدد شامل پولهایی که آنان از تولید فیلم و هزینه ورودی پارک ها می گیرند جدا می باشد.
این یعنی :
• قصه گویی خوب تنها: یک مقدار زیاد از پول
• اما قصه گویی خوب+ محصولات خوب : 80 مقدار زیاد از پول
در مورد کمیک DC ، قصه محصول بود و سپس رقبای اضافه وارد شد و بازار هدف آنها را بلعید.
حتی امروزه ، داستان بآید بسیار پیش از تر محصول بیاید.
با اختلاف ،آسان ترین راه برای گفتن داستان های عالی که در حول آن می توانید محصولات عالی بنا نهاد به وسیله پست های وبلاگ می باشد.
شمانیازی به بازیگران ، نقاشان و پرینت ندارید تا داستان های کمیک را بیرون دهید.
اگر شما در نقاشی یا خلق داستان های جالب استعداد دارید می توانید بخش دیگر را با پنج دلار برون سپاری کنید. و با خلق محتوای با کیفیت بالا هزاران خواننده را هر ماه به خود جذب کنید.
همه کاری که شما بآید انجام دهید این است که روزانه یک قسمت را انتشار دهید.
متراکم کردن اخبار به همان اندازه مهم است . اما به یاد داشته باشید که محتوا باید برای خوانندگان هدف ارزشمند و متناسب با آنها باشد.
برای همین است که برندهایی مانند Excedrin به وسیله توسعه استراتژی بازاریابی محتوا برای قرص های سردرد موفقیت های مهمی را جشن می گیرند.
در وبلاگ دیگر مربوط به میگرن آنها ، Excedrin توصیه هایی مفید را برای همه رنج برندگان از میگرن ، نرم افزارهای رایگان برای همه دنبال کردن مسیر منشا مشکل و کوپن هایی را برای مشتریان و خوانندگان وفادار فراهم می کند.
اما این نوع از استراتژی بازاریابی تنها برای برندهای بزرگ نیست. افراد مجزا و جدا نیز می توانند برای خود از این طریق خوانندگان زیادی را به دست اورند.
James Altucher یک نمونه عالی می باشد. پس از وبلاگ نویسی برای 5 سال و گفتن قصه ای در هر هفته ، پست های وبلاگ او اکنون به طور روتین هزاران بار در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته می شود .
در طول زمان ، او یک فالوینگ بزرگ را ایجاد کرده است و اکنون برای فروش کتابها یا اطلاع رسانی درباره محصولات تنها کافی است یک ایمیل به لیست 200 هزار نفری خود بفرستد.
از انجا که ایجاد یک وبلاگ تقریبا هیچ هزینه ای ندارد ، این راهی بسیار عالی است که داستان های خود را اگر خوب هستند در معرض ازمایش بگذارید. و شما همیشه می توانید از آن به عنوان یک کانال برای ارائه توصیه مفید به خوانندگان خود در زمینه خاص خود استفاده کنید.
شما می توانید پیش از فروش ، این کارها را انجام دهید و یک رابطه وفادارانه را با خوانندگان خود پیش از انکه مشتری شما شوند ایجاد کنید.
نتیجه این خواهد بود که شما دوستان مشتاقی خواهید داشت که منتظر هستند تا از شما به محض معرفی کردن چیزی خرید کنند.
مثال افلاین شماره 2: از اپراهای صابونی تا نتفلیکس
آیا می دانید اپرای صابونی چرا به این نام خوانده می شود؟
اولین اپرای صابونی در سال 1930 برگزار شد. نام آن “رویاهای نقاشی شده” بود که به مدت پنج سال هر هفته به مدت 5 روز در صبح و اوایل بعدازظهر پخش می شد.
شنوندگان اولیه آن زنان خانه دار بودند. نمایش های با پایان باز که معمولا در چند قسمت پخش می شدند در پایان هر قسمت عناصر بسیار درآماتیکی را نشان می داد که ما قبلا تنها در اپراها دیده بودیم .
زمان گوش کردن به این نمایش ، بیشتر زنان خانه دار خانه های خود را تمیز می کردند. به طور طبیعی ، صنعت تجاری آن را زیر سیطره خود گرفت .
می توانید حدس بزنید آنها چه چیزی را تبلیغ کردند؟ آنها در حین نمایش و در زمان توقف ، تبلیغ صابون می کردند.
داستان ها محصولات را می فروختند و اکتیویست هایی که مشتریان را هدایت می کردند تا به داستان های بیشتری گوش دهند به مخصولات متصل بودند.
بسیا خوب ، اوضاع امروز چگونه است؟
آیا شما هیچ نظری درباره این ندارید که چه چیزی امروزه مشابه اپرای صابونی می باشد؟ چیزی چند قسمتی ، قسمت های میگساری و درآمد اپرا مانند؟
آیا به مقدار اعجاب انگیزی شبیه نتفلیکس نیست؟ با بیش از 100 میلیون عضو ، این سرویس در جریان در سال 2018 ، 11 میلیون درامد کسب کرد.
چند سال پیش ، نتفلیکس شروع به حمایت از تولید نمایش های اورجینال خود مانند خانه کارت ها و Daredevil کرد .
به جای ارائه نمایش ها و فیلم های عالی تنها به کاربران در سراسر دنیا ، کمپانی تصمیم گرفت که داستان های خود را بازگو کند تا اگاهی بیشتری درباره برند خلق کند و و به صورت دیوانه واری در سال های اولیه خود گسترش یابد .
نتفلیکس به صورت کامل هزینه و تولید Daredevil را بر عهده دارد . حال آیا می توانید حدس بزنید چه چیزی در جریان است ؟ این سریال یک مارول قدیمی می باشد.
می توانید ببینید که چگونه چرخ مارکتینگ محتوا چگونه در حال چرخیدن و چرخیدن است .
نکته: نتفلیکس مدتی است به این سمت رفته که کمیک های مارول را به سریال های نمایشی تلویزیون تبدیل کند مانند جسیکا جونز و تنبیه کننده.
مثال افلاین شماره 3: از حقه های تبلیغی زیرپوستی به تجاری های ویرال
زمانی که Hasbro اولین سری های کتاب خود را منتشر کردند آنها با یک وضعیت دشوار روبرو شدند. آنها می خواستند تا تبلیغات تجاری در تلویزیون راه بیندازند که اسباب بازی های تصویری آنان و کتاب های کمیک را که مفهومی جدید بود ترفیع دهند.
اما قوانین تلویزیون اعلام کرد که تبلیغات تجاری برای تلویزیون باید تنها به صورت 10 ثانیه انیمیشن نشان داده شوند تا کودکان را به این طرز فکر غلط نیندازد که اسباب بازی ها می توانند کاری بیشتر از آنها انجام دهند.
برای دور زدن این مشکل ، آنها تصمیم گرفتند تا روی داستان تمرکز کنند نه روی محصول. آنها به صورت کامل اسباب بازی ها را بیرون کشیدند و سری های کتاب کمیک را ترفیع بخشیدند.
قبل از آن هیچ تبلیغ تجاری منحصرا به ترویج و تبلیغ کمیک ها نمی پرداخت اما با توجه به منعطف شدن قوانین ، Hasbro قادر بود تا 30 ثانیه کامل از ان را نشان دهد.
تبلیغ تجاری اورجینال آن را برای یوتیوب نیز ساخت . در جهان امروز تبلیغات که توجه ما کمتر از قبل شده است ، تبلیغات تلویزیونی دیگر به سختی ما را تحت تاثیر قرار می دهد.
چیزی که توجه ما را شعله ور می کند ، تبلیغات تجاری ویرال هستند (مانند آنهایی که برای Super Bowl) هستند.
تبلیغات تجاری نه تنها میلیون ها بیننده را در طول super bowl به خود جذب کرده است بلکه به ویدئویی در یوتیوب تبدیل شده است که صدها هزار نفر ان را دیده و در شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته اند .
این حتی جزء 10 تبلیغ برتر یوتیوب در سال 2018 بود.
بهترین قسمت اینجاست که این موضوع در حال ادامه یافتن است . هر تبلیغ تجاری super bowl که کمپانی خلق می کند به یک سرمایه انلاین تبدیل خواهد شد و توجه ها و نگاه ها را برای سالیان به خود جلب می کند.
مشتری ها خوشحال هستند چون آنها می توانند ساعت ها سرگرم شوند و kia خوشحال است چون رابطه با جمعیت بیننده هدف را قوی تر می کند.
انلاین
افلاین به یک روش یا روشی دیگر به انلاین ترجمه می شود . اما آیا از ابتدا ، مارکتینگ محتوا واقعا درباره درون وب ها بوده است؟ بله ، بوده است .
برندها روی ان بسیار هستند و بعضی از آنها بسیار خوب عمل می کنند.
مثال شماره 1 انلاین-اولین ویدئوی ویرال برای همیشه
در سال 2005 که گوگل ویدئو هنوز گوگل ویدئو بود و زمانی که هنوز افراد عادت داشتن که ویدئوها را دانلود کنند تا آنها را به صورت افلاین نگاه کنند ، اولین ویدئوی ویرال بیرون امد.
کمپانی IT ، LiveVault دو مارکت دار مستقل که تصمیم داشتند تا یک ویدئوی سرگرم کننده را برای آنها بسازند ، استخدام کرد و جمعیت هدف آنها افراد متخصص IT بود .
سیستم ههای بک اپ برای دیتای مناسب چندان جذابیت جنسی نداشتند برای همین آنها تصمیم گرفتند ویدئویی خنده دار بسازند. Cleese یک بیماری تخیلی به نام “زخم بک اپ” را نشان می دهد که دارای عواقب جدی است و بیننده را با چند گزینه برای ادامه کشف محصولات و سرویس های کمپانی به وسیله کلیک کردن دکمه ها در انتهای ویدئو تنها می گذارد.
این یک محتوایی عالی بود چون هم بامزه بود و هم تعامل گر بود و هنوز هم سرویس های آنان را ترویج می کند .
کاربران اینترنت ، این ویدئو را 300 هزار مرتبه در چند ماه پس از انتشار آن دانلود کردند و به یاد داشته باشید که این موضوع مربوط به 12 سال پیش است.
البته با افراد زیادی که هر روزه ویدئوی بسیاری را انتشار می دهند ، برجسته شدن سخت تر شده است اما اگر شما یک محتوای ویدئوی با کیفیت بالا خلق کنید هم چنان می توانید موفق شوید.
مثال شماره 2 آنلاین: کد چیست؟
“کد چیست؟” یک مقاله بود که Bloomberg Business Week در ژوئن 2015 منتشر کرد . آن را اصلاح می کنم : مقاله نیست ، یک کتاب است.
این مقاله طولانی ترین چیزی است که آنها چاپ کرده اند و 38000 کلمه بود . ولی هم چنان آنها ، آن را به عنوان یک کتاب یا مجله چاپ نکردند و ان را در یک روزنامه قرار ندادند.
آنها آن را به صورت انلاین و رایگان منتشر کردند. این کتاب شامل تصاویر گرافیکی ، فصل ها ، بخش ها ، مثال ها ، نکته ها ، آمارها و همه موارد عالی دیگر بود.
نتیجه چه بود؟ این کتاب 126 هزار بار در رسانه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد. این ها 127 هزار نفر بودند که اکنون Bloomberg را می شناسند .
و آنها مسلما برمی گردند و بیشتر می خوانند و عاقبت یک روز با خریدن عضویت مجله تبدیل به یک مشتری می شوند.
آیا انتشار آن کتاب به صورت مجانی به ضررشان بود؟ من که فکر نمی کنم .
نکته تخصصی: شما لازم نیست مانند Bloomberg دیوانه وار عمل کنید. شما می توانید از راه های اسان تر و بهتری یک مطلب مفید را ایجاد کنید.( this 7,000-word productivity guide on how to stop multitasking and focus on what matters)
به جای اضافه کردن همه آیتم ها ، اضافه کردن دستورالعمل های همراه با جزییات به هر لیست می توانید پست خود را ده ها برابر ارزشمندتر کنید.
مثال شماره 3 انلاین: اینفوگرافیک ها
من یکی از طرفداران سرسخت اینفوگرافیک ها هستم. در Kissmetrics ما بیش از 60 اینفوگرافیک به روز منتشر کرده ایم .
آنها راه حلی مناسب برای جمع اوری اطلاعات ارزشمند ، خلاصه کردن آن و ارائه آن به شکلی شفاف هستند.
به یاد داشته باشید که یک استراتژی مارکتینگ محتوای محکم تنها درباره محتوای نوشتنی نیست. این هم چنین درباره محتوای بصری ، محتوای صوتی دیگر چیزها می باشد.
اما چه زمانی یک پست وبلاگی باید به شکل محتوای بصری درآید؟ با اینفوگرافیک ها مسئله مهم این است که وقتی صحبت کردن درباره مسئله ای به شکل کلمات دشوار است می توان آنها را با تصاویر شرح داد. آنها معمولا زیاد به اشتراک گذاشته می شوند و بخش رفرنس یک راهی عالی برای ارتباط گرفتن با اینفلونسرهایی که شما دوست دارید می باشد.
آنها معمولا خوشحال خواهند شد که آن را با خوانندگان خود در وبلاگ ها و رسانه های اجتماعی به اشتراک بگذارند اگر آنها را منشن کنید. به علاوه زمانی که خوانندگان سوالاتی در اینده درباره همان موضوع داشته باشند آنها به سمت شما خواهند آمد. این دقیقا چیزی است که شما می خواهید.
مثال شماره 4-پادکست ها
پادکست ها رادیوی قرن 21 هستند و آنها یک ابزار مارکتینگ محتوای بسیار قدرتمند هستند. فقط کمتر حالت تبلیغی دارد و ارزش بیشتری دارد.
بیشتر پادکست ها یک اسپانسر دارند یا یک محصول را در آغاز یا انتهای نمایش تبلیغ می کنند. نکته همینجاست . افراد آنها را دوست دارند چون آنها می توانند به قهرمانان و کسانی که دوستشان دارند گوش کنند و چیزهای مورد علاقه انان را دریابند.
زمانی که من به مصاحبه pat Flynn با ramit sethi گوش می کنم ، به طور عمیقی با هر دوی آنها ارتباط برقرار می کنم . من آنها را بیشتر می شناسم و همانطور که آنها به من کمک می کنند من دوست دارم تا در اینده برای توصیه های بیشتر دوباره به سراغشان می روم.
گاهی اوقات ممکن است برای آن پولی بپردازم و من با آن مشکلی ندارم .
اگر فکر می کنید که مصاحبه کردن با افراد تلف کردن وقت است ، بسیار در اشتباه هستید. John lee dumas هاست و موسس Entrepreneur on Fire بهترین مثال برای آن است .
او هر روز با یک کارافرین مصاحبه کرده است و آن را منتشر کرده است . با این رویکرد او یک مکان وسیعی ازصوت های ضبط شده عالی را بنا نهاده است . می توانید درامد آن را در تصویر زیر ببینید:
یک تجارت میلیون دلاری که با استفاده از یک میکروفون و تماس با دسته ای از افراد در skype ایجاد شده است .
مثال شماره 5: راهنمایی ها و ای بوک ها
این سناریو را با من مرور کنید.
شما کاری کرده آید که تنها چند فرد ان را انجام می دهند و یک محصول واقعی برای تجارت انلاین خود فراهم کرده اید . شما یک صفحه فروش ایجاد کرده اید و آن را به اطراف می فرستید اما هیچکس آن را نمی خرد . یک چیزی کم است و این باعث عدم موفقیت شما می باشد.
شما نیاز دارید تا کپی رایت را یاد بگیرید. کار راحتی است و باید به سراغ گوگل بروید.
خود من چند سال پیش این کار را تجربه کردم .
من روی آن لینک کلیک کردم و این چیزی بود که برایم آمد : این یک سری از 16 ای بوک به علاوه یک دوره 20 بخشی می باشد و همه آنها رایگان است. شما می توانید کپی رایت را از طریق این راهنمایی ها ظرف یک هفته یاد بگیرید.
مثال انلاین شماره 6: Red Bull Stratos
این مثال عالی است . مانند این است که bull red نسخه کوچک خود را از super bowl ساخته اند.
14 اکتبر 2012 ، Felix Baumgartner ، چترباز استرالیایی از یک بالون هوای داغ در استراتوسفر بیرون پرید. او عملا از فضا به سوی زمین پرید.
او 24 مایل را با سرعت 843 مایل با سرعت پایین آمد . او سه رکورد دنیا را شکست : شکستن سرعت ماخ بدون هیچ وسیله موتوری ، بالاترین میزان ارتفاع یک بالون و مرتفع ترین پرش. هیچ کس پیش تر این کار را نکرده بود .
و چه کسی اسپانسر این اتفاق بود؟ رد بول .
آنها تاریخ را آفریدند و آن را بازاری کردند. این یک موفقیت بزرگ برای رد بول بود.
مثال شماره 7: اسپانسری GoPro
هر جایی که ورزش باشد GoPro نیز همانجا هست. آنها برای تولید محتوای بصری خلاقانه خود همه اتفاقات ، ورزشکارن و آرتیست ها مانند موج سوارها ، دوچرخه سواران و حتی بازی کنندگان مکعب روبیک را حمایت می کنند و سرپرست انان می شوند.
استراتژی مارکتینگ آنها این است که دوربین ها را به دست افراد بدهند و بگذارند آنها هر کاری دوست دارند انجام دهند. محصول آنان بقیه کار را برای انان انجام می دهدو به صورت پایه ای خودش را بازاری می کند.
تمام کاری که آنها بآید انجام دهند و چند موزیک زیبا را روی آن قرار دهند و آنها میلیون ها بیننده کسب می کنند.
نمی دانم که دقیقا چندبار این ویدئو رو تماشا نموده ام. اما مطمئنم که می توانید حدس بزنید که زمانی که با دوستانم به مسافرت مکزیک رفته بودم چه دوربینی خریدم.
مثال شماره 8: کمپین های رسانه های اجتماعی
مهم ترین بخش برای حرکت صحیح هنگام راه انداختن یک کمپین رسانه اجتماعی این است که به بافت پلتفرم احترام گذاشت . شما نمی توانید سری های 10 توییتی را در توییتر راه بیندازید چون هیچ کس همه آنها را نخواهد دید.
اگر شما سعی دارید که همه کار را با یک کانال رسانه اجتماعی خاص انجام دهید ، مطمئن شوید که می دانید کاربران چگونه ار پلتفرم استفاده می کنند .
دیزنی تصمیم گرفت تا یک کمپین توییتری راه بیندازد اما در توییتر شما تنها چند ثانیه فرصت دارید تا توجه خواننده را به خود جلب کنید.
از آنجا که محدودیت کاراکتر در توییتر به ازای هر پیام ، 140 کاراکتر می باشد دیزنی این کار را انجام داد.
این ها کاراکترهای دیزنی هستند. آنها 140 تا از اجرا کنندگان خود را جمع کردند تا سمبل هشتگ را ساخته ، از آن یک عکس بیرون بکشند و آن را توییت کنند.
و نتیجه این بود: بیش از 2000 ریتوییت و 30000 لایک .
بنابراین درباره پلتفرمی که می خواهید در ان کمپین خود را راه اندازی کنید تحقیق کنید. موضوع فقط تهیه محتوای خوب و باکیفیت نیست بلکه تهیه و ارائه ان در یک قالب درست می باشد.
مثال شماره 9: British Airways و بیلبورد زنده
آیا به یاد دارید که درباره بیلبوردها با شما در جایی دیگر صحبت کردم ؟
خوب، بیلبوردها هنوز هم جواب می دهند اگر از آنها به خوبی استفاده کنید. British Airways از یک راه واقعا جالب و جذاب برای این کار استفاده کردند. آنها یک بیلبورد ویدئو را در piccadily circus لندن نصب کردند که یک کودک را نشان می داد که هر زمان که هواپیمای BA از بالای ان می گذشت به اسمان اشاره می کرد. علاوه بر ان ، بیلبورد اطلاعات و شماره پرواز را نیز نشان می داد.
کمپین #lookup 350 میلیون بار دیده شده است . تنها چیزی که لازم بود چند LED ، یک راه خلاقانه برای پکیج اطلاعات پرواز و حس طبیعی شگفتی از پرواز بود .
مثال شماره 10: کمپین بازاریابی پیام نوشتاری Ford
آیا هنگام صحبت با یک فروشنده و دلال ماشین کند وقتتان تلف شده است ؟
خوب دیگر نیازی ندارید این اتفاق را دوباره تجربه کنید . یک معامله گر فورد یک سرویس text for more info را ارائه کرد . مشتری می تواند پوستر را ببیند ، FORD را به شماره ای مشخص ارسال کند و مدلی را که می خواهد درباره آن بیشتر بداند را انتخاب کند.
این راه حلی ساده برای ارائه اطلاعات جهت صرفه جویی در زمان شما می شود . ارزشش را دارد؟
این استراتژی سرعت فورد را برای خدمات به مشتری بیشتر کرد.
هیبریدها در بازاریابی محتوا
در آخر می خواهم به شما دو مثال از آنچه من مارکتینگ محتوای دورگه می نامم به شما نشان دهم . من هم اکنون به شما نشان دادم که آنلاین به افلاین برگردانده می شود و بالعکس.
بعضی کمپانی ها از این اصل هم اکنون استفاده می کنند و استراتژی مارکتینگ خود را حول آن بنا می کنند .
شما می توانید از آنلاین به عنوان یک دروازه به آفلاین و بالعکس استفاده کنید. برای مثال شما از رسانه اجتماعی استفاده می کنید تا دیگران را از یک اتفاق افلاین اگاه کنید یا یک اتفاق افلاین را پیش ببرید .
مثال شماره 1 دوگانه ای: Gary Vaynerchuk طرفداران را می خواند
Gary بدون شک یک استاد ماهر در مارکتینگ محتوا می باشد. این فرد همیشه بیرون است تا چیز باارزش تهیه کند. به علاوه او بیش از حد کار می کند.
زمانی که او در مسیر بود تا مصاحبه ای با Chase Jarvis در سال 2013 انجام دهد ، او چند دقیقه وقت از هنگام رفتن از فرودگاه تا استودیو برای تلف کردن داشت.
او یک پیام ساده را توییت کرد که از طرفداران خود دعوت می کرد تا شماره تلفن خودشان را بنویسند تا او بتواند با آنها تماس بگیرد.
به نظر می رسد که او یک اتقاق مینی افلاین را ایجاد کرد و از 1.65 میلیون فالوئر توییتر خود استفاده کرد. در عرض چند ثانیه ، چند نفر به او جواب دادند و او به هر کدام از آنها در حدود چند دقیقه تماس می گرفت و به سراغ بعدی می رفت.
این یک کار ساده بود اما همانگونه که خودش توضیح داد با این کار او یک سرباز وفادار را برای ارتش خود دست و پا می کرد .
و نیازی نیست بگویم که الان در 2019 ، این مرد یک سلبریتی خودساخته است .
مثال شماره 2 دوگانه ای : توییت ها در حین یک برنامه
برنامه ای که Gary انجام داد Chase Jarvis Live خوانده می شد و برای مدت 90 دقیقه ادامه داشت.
در طول برنامه زنده ، آنها نه تنها سوالاتی را افراد داخل استودیو می پرسیدند بلکه آنها از بینندگان خواستند تا از طریق توییتر و یک هشتگ خاص سوالات خود را بپرسند.
به جای یک اتفاق افلاین خسته کننده ، به طور ناگهانی آنها یک برنامه در سطح جهانی را داشتند که هر کسی می توانست در ان شرکت کند.
فرم دوگانه(هیبرید) استراتژی محتوا با اپ ها و شبکه های اجتماعی بیشتر وبیشتر رایج شده است مانند Periscope و snapchat و موارد دیگر.
نتیجه بازاریابی محتوا
امیدوارم که این چند مثال یک آیده خوب رابرای یک مارکت دار محتوای خوب بودن به شما بدهد. جهان هر روز شلوغ تر و پرسرو صداتر می شود . همه ما برای موفق ماندن نیاز داریم تا از مارکتینگ محتوا به خوبی استفاده کنیم .
آنهایی که انرژی شان را روی گفتن داستان های بهتر می گذارند جدا از پلتفرم یا بافت در مدت طولانی برنده خواهند بود.
بلندتر فریاد زدن دیگر به شما کمکی نخواهد کرد . تنها بهتر فریاد زدن به شما کمک می کند.
در مقاله بالا برای شما دوستان و همراهان همیشگی به صورت کاملا قدم به قدم و جذاب بازاریابی محتوا را توضیح دادیم. بازاریابی محتوایی می تواند به راحتی برای شما کسب درامد کند و شما را از به یک کسب و کار موفق تبدیل کند. برای این کار باید کمی صبور باشید اگر می خواهید از طریق اینترنت کسب و کار داشته باشید و در حال حاضر که دلار قیمت مناسبی دارد کسب درآمد دلاری داشته باشید می توانید با خرید پکیج کسب درآمد دلاری ما به این رویای خود تحقق بخشید.
بیشتر بخوانید:
1 دیدگاه
به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.
مقاله فوق العاده ای بود ممنون.